نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: چجور کنار بیام

1377
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2021
    شماره عضویت
    46344
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy چجور کنار بیام

    سلام ، من ۲۱ سالم حدودی ، وقتی دبستان بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و دو تا فرزندیم ...مادرم همه تلاشش را کرد تا ما از هیچی کم نداشته باشبم هنوزم همینطوره خیلی مهربان و هر کاری برامون می کنه ... اما فقط یک چیزی هست که آزارم می ده ...من برخلاف بقیه اگر یکم الان بداخلاقی کنم یا هر چیزی ، به اینکه کاری به جایی ندارم به لطف خدا درسخوان و سربه زیرم شکر خدا ، اما سر چیزای کوچک می گه بپا از خونه نندازم بیرون ، دیگه از دستت خسته شدم ، مواظب باش نندازم پیش بابات ... راستش این حرفا تمام مهربانی ها پیشم خراب می کنه ... می گم چرا من به دنیا آمدم . شاید من یادآور خاطرات تلخ مامانم هستم ...بعصی مواقع می گم شاید چون زیر بار فشار زندگیه اینطوری می گه ، می دونم دوستم داره اما طبیعی نیست این حرفا را هر بار بزنه ... خسته شدم .

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44588
    نوشته ها
    45
    تشکـر
    5
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چجور کنار بیام

    سلام ، چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم قدردان زحمات مادرتون هستی ، اینکه عمیقا درک میکنی عشق و محبت و فداکاریشون رو ... مادرتون با قبول جدایی و کندن از زندگی که شایسته خودش و شما نمیدیده و قبول مسئولیت فرزندانش به تنهایی ، نشون داده که چقدر قوی هست و پای مسئولیت فرزندآوری مونده ... توی این سالها حتما فشاری چندین برابر مادرهای دیگه روش بوده ...
    میفهمم چقدر این جملشون در موقع عصبانیت آزارتون میده ، و حتما خودشونم میدونن که نباید این جمله رو بهتون بگن ولیییی من مطمئنم انقدر ناراحت هستن و از دستتون عصبانی هستن که اینو میگن .‌. ازتون خواهش میکنم بجای ناراحت شدن از دست مادرتون که حتما روحشون از اینهمه رنج و سختی و مسئولیت رنجیده و دردمنده ، هیچوقت کاری نکنید که به این مرحله از عصبانیت برسه ...

    حتی اگر بی دلیل رسید و گفت شما ناراحت نشید ... و بجاش در آرامش باهاش صحبت کنید و بگید این حرفتون منو ناراحت میکنه و براش بگید که چقدر ممنونش هستید و درکش میکنید و باهاش احساس خوشبختی و آرامش دارید ..
    سعی کنید بهش محبت کنید تا زخم ها و رنج هاش التیام پیدا کنه ..
    من خودم یک مادرم وقتی پسرم یه کاری رو علارغم اینکه بارها تذکر دادم باز انجام میده گاهی از روی عصبانیت حرفی میزنم که بعدش به شدت پشیمون میشم و ازش عذرخواهی میکنم ...
    ولی حالا شما بزرگتر شدید الان بهتره شما جبران محبت های مادرتون رو زبانی و کلامی و با حرف گوش کردن و مشورت کردن باهاش انجام بدین .

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : چجور کنار بیام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sara12321 نمایش پست ها
    سلام ، من ۲۱ سالم حدودی ، وقتی دبستان بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و دو تا فرزندیم ...مادرم همه تلاشش را کرد تا ما از هیچی کم نداشته.. بزنه ... خسته شدم .
    سلام. تا الان برای همه ما پیش میاد کارهایی کنیم یا حرف هایی بزنیم که از ته دلمون نیست ولی ممکن دیگران اونو به دل بگیرند.
    دیدید مامانی که به کرات به بچه اش میگه اگر فلان کارو کنی دیگه دوست ندارم. اما حتی اگر اون کارو بکنه بازهم دوستش داره.
    این حرفا مخرب است نمیگم گفتم این حرف ها درسته ولی میخوام بگم مادرتون خیلی دوستتون داره و نمیدونه داره چی میگه و چیزی در دلش نیست که خودتون ناراحت کنید. سعی کنید خوب درس بخونید و با رفتارتون خوشحالش کنید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد